حادثه نقشه کشیده که بیفته توی دستام
تو رو از من پس بگیره بار یادم بیاد که تنهام
اما من کوتاه نمی یام عاشقی که الکی نیست
همه ی حادثه ها که آخرش افتادنی نیست...
اگه تو عاشق نبودی چرا قلبمو روبودی
چرا با این دل ساده این چنین بازی نمودی
حالا که عاشق شدم من رفتی و تنهام گذاشتی
منو با قلب شکسته با یه مشت خاطرات غم جا گذاشتی
تو رو باید می شناختم که هزار تا چهره داشتی
روی احساس دل من داشتی قیمت می گذاشتی
تو نتونستی بفهمی که وفا خریدنی نیست
چینی شکسته ی دل دیگه ییوند زدنی نیست...!