سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

کوچه معرفت

ببخشید کوچه ی معرفت کجاست ؟

مرد با خنده جواب داد : معرفت ‌*  به دنبال کسی هستی ؟

گفتم : بله روزگاری یار با وفایی داشتم که گفت : در این کوچه انتظارم را می کشد تا برگردم ...

مرد با خنده گفت : من سالیان درازیست که ساکن این کوچه ام و تنهایم * تنهای تنها *

 کسی جز من ساکن این برزن نیست برو ... شاید جای دیگری او را یافتی ....

نگاهی کردم ... به کوچه . به مرد . چه بغض سنگینی ... دیگر توان نفس کشیدن ندارم ...

سپس میروم ... میروم ... فقط لحظه ای دوباره برگشتم .

چقدر این مرد برایم آشنا بود ... آری آشنا بود ....

اون همان آشنا بود ...  

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد