روزیت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی.
پناهت دادم تا صدایم کنی، چیزی نگفتی.
بارها گل برایت فرستادم، گلهای زیبا از همه رنگ، کلامی نگفتی.
بهترین هدایا را به تو دادم، نفهمیدی.
میخواستم برایم بگویی. آخر تو بندهْ من بودی و چارهای نبود جز نزول درد که تو تنها اینگونه شد
که صدایم کردی.