سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

معبد هستی

panjere1 

 درون معبد هستی

 بشر در گوشه ی محراب خواهش های جان افروز

 

نشسته در پس سجاده ی صد نقش حسرت های

 هستی سوز

 

به دستش خوشه ی پربار تسبیح تمناهای رنگارنگ

 

نگاهی می کند سوی خدا - از آرزو لبریز-

 

به زاری از ته دل یک (( دلم می خواست )) می گوید!

.

.

.

.

دلم می خواست بند از پای جانم باز می کردند

 

که من تا روی بام ابرها پرواز می کردم

 

از آنجا با کمند کهکشان تا آستان عرش می رفتم

 

در آن درگاه درد خویش را فریاد می کردم

 

که کاخ صد ستون کبریا لرزد

 

مگر یک شب از این شب های بی فرجام

 

ز یک فریاد بی هنگام

 

به روی پرنیان آسمانها،

 

خواب در چشم خدا لرزد!

نظرات 1 + ارسال نظر
احسان جمعه 20 دی‌ماه سال 1387 ساعت 09:55 ب.ظ http://www.saieegham.blogfa.com

سلام عطیه خوبی؟وبلاگ قشنگی داری حال کردم
من آیدیم هک شده خواستی تو وبلاگم یادداشت بذار

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد