سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

تو باز بی توجهی

من از تمام سالهای محض بی ستارگی
به تو پناه می برم
و در ورای چشمهای ارغوانی غبار کوچکی
به زخم های هر ترانه تکیه می کنم
و زیر پلک لهجه ی هر سکوت ، می خورم زمین
 
من عادتی شبیه یک نیاز را
به بالهای کوچک خیال چسب می زنم
و از مقابل جنون سادگی، به انتظار می رسم

و فکر می کنم که تو
چقدر دورتر شدی
از آن زمان که شور و اشتیاق کودکانه ام
میان دستهای گرم و عاشقانه ات ، بهانه یاد می گرفت
چقدر بی توجهی
من این مسیر کهنه را همیشه خسته می دوم
و تو مرا ندیده ای؟

من از تو می نویسم و
میان تارو پود قابهای کاغذی، مدام گریه می کنم
و همچنان . . . تو باز بی توجهی . . . 
 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد