سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

به امید آنکه همواره تخت سنگ هایی ما را از رسیدن به ساحل حفظ کنند

به نام خلق کننده ی امواج ، طوفان ها و سنگ ها ...


سلام

تاحالا به موج های دریا ها نیگا کردی ؟ دریا خیلی بزرگه ، انقدر زیاد که حتی چشم نمیتونه آخرشو ببینه ، عین رحمت خدا که هیچ وقت تمومی نداره. خدا مثل یه دریای بی کرانه ، و ما انسان ها مثل موج هایی هستیم که از حقیقت خودمون دور میشیمو به سوی ساحل پیش میریم ، ساحلی که برامون نا آشناست و غریبه. ساحل در نقطه ی مقابل دریاست ، هرچند که ساحل بی دریا معنا نداره و وجودش رو مدیون دریاست ! موج ها دسته دسته به ساحل میرسن ، ساحل امواج رو در خودش حل میکنه ، امواج رو در عرض یک چشم به هم زدن فرو میکشه ، انگار نه انگار که در هر لحظه هزاران موج به ساحل میان ، اما هیچ اثری ازشون باقی نمیمونه ، امواجی که باد ها به سمت ساحل هدایتشون کردند ، باد هایی که بعد از به مقصد رسوندن راه خودشون رو ادامه میدند ، اما بدون موج ، موج ها یا در ساحل ناپدید میشن و یا در گودال های ساحل به دام می افتند و در زیر تابش آفتاب گند میزنن. خوشا به حال امواجی که به تخته سنگ ها برخورد میکنند و به دریا بازگردانده می شوند ، سنگ ها با تمام خشونت موج هارو به دریا پس می زنند تا مبادا امواج به ساحل برسند ، آری سنگ ها مانع از نابودی امواج می شوند بدون آنکه موجی از آنها تشکر کند !...

ما آدما همین موج های خروشانی هستیم که از خدای خودمون که همون دریا باشه فاصله میگیریم ، شیطان و نفس ما هممون باد ها و طوفان هایی هستند که ما رو بی درنگ به سمت پرتگاه هدایت می کنند ، باد ها امواج رو خروشان می کنند بدون اینکه حتی دیده شن ، باد ها امواج رو بزرگ میکنن ، بهشون سرعت میبخشن ، و از همه مهم تر بهشون نیروی تخریب کننده میبخشن ، اما همه ی این محاسن به محض ورود به ساحل از بین میره ، اونوقت فقط آبی گل آلود باقی میمونه که حتی ارزش نگاه کردن هم نداره ، آبی که عمرش جز ساعتی بیشتر نخواهد بود. شیطان از ابتدا به انسان فخر فروخت ، انسان رو زیر پاهای خودش له کرد ، و قسم خورد که او را به جایی جز پستی نخواهد کشاند ، اما همه ی انسان ها کور کورانه عنان خود را به کسی اهدا کرده اند که از اول خلقتشان را زیر سوال برده ! قطره ی آبی که در دریا ، آبی و زلال است دوست داشتنی تر است یا استخری از آب های گندیده ی در ساحل مانده؟ پس چگونه شیطان و یارانش را به سرپرستی انتخاب کنیم در حالی که دریایی از رحمت و لطف بی کران داریم؟ چقدر احمقانه است وقتی پیروی از شیاطین را برای خود توجیه می کنیم ، و چه زیبا شیطان ما را می فریبد ، و چه لحظه ی غرور آفرینیست برای شیطان لحظه ای که انسانی را از پای در می آورد. آری ، هیچ موجی به ساحل نخواهد رفت اگر عاقبت به ساحل رسیدن را بداند ، حیف و افسوس که هیچ موجی از ساحل باز نخواهد گشت تا آنچه را که دیده برای هزاران موج در راه ساحل باز گو کند ، چقدر تامل برانگیز است که از ازل تا ابد همواره همین بوده و خواهد بود...

به امید آنکه همواره تخت سنگ هایی ما را از رسیدن به ساحل حفظ کنند ، تخت سنگ هایی که امواج با قدرت تمام به آنها می کوبند ، اما هرگز نمی توانند آنها را خورد کنند ، زیرا این خداست که آنها را برای بازگشت ما امواج به سوی خود قرار داده ، و هیچ موجی به آنها برخورد نمی کند مگر آنهایی که خدا خواهد، و هر موجی را که خدا بی سنگ گذارد هیچ برگشت دهنده ای برای او نخواهد بود ، و تنها ساحل است که او را در آغوش خواهد گرفت...



و به راستی در این قرآن برای مردم از هرگونه مثلی آوردیم ، ولی انسان بیش از هر چیزی جدال


کننده است !(کهف ، آیه ی 54)

نظرات 2 + ارسال نظر
لیندا چهارشنبه 11 دی‌ماه سال 1387 ساعت 10:24 ق.ظ http://maedeh.blogsky.com

کدوم ساحل؟

خلیفه الله چهارشنبه 11 دی‌ماه سال 1387 ساعت 08:55 ب.ظ

خیلی متن جالبی بود.خودت نوشته بودیش؟؟!!!
خیلی خوشم اومد عزیزم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد