سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

سوگند عشق

به نام آنکه اگر حکم کند همه ی ما محکومیم

نگاه کنید لذت ببرید

علامت + را نگاه کنید و سرتون را عقب و جلو ببرید . دایره ها می چرخند .


به نقطه وسط تصویر خیره شوید . رنگهای اطراف کم کم از بین می روند .


به وسط عکس نگاه کنید و سرتان را عقب و جلو ببرید .

 

 

 

به وسط عکس نگاه کنید و سرتان را عقب و جلو ببرید .

 

 

 

چشمانتا را روی عکس بچرخانید . واقعا زیباست .

 

 

 

چشمانتا را روی عکس بچرخانید . باور می کنید که این تصویر ثابت است ؟

 

 

برای دیدن زیبایی این تصویر صفحه را بالا و پایین ببرید و به عکس نگاهکنیدی
( مثل وقتی که می خواهید عکس بالایی را ببینید )

شکستن

خنجری بر قلب بیمارم زدند  

 

بی گناهی بودم و دارم زدند  

 

دشنه ای نامرد بر پشتم نشست  

 

از غم نامردمی پشتم شکست 

 

 سنگ را بستند 

                        و  

                                            سگ آزاد شد

دل سنگی

 وقتی که گریم میگیره دلم میگه مبارکه ** 

 

 قدر اشکاتو بدون هنوز چشات بی کلکه <>  

 

وقتی که گریم میگیره یه آسمون بارونیم ** 

 

 اما به کی بگم خدا من تو دلم زندونیم <>  

 

سرمو بالا میگیرم کسی جوابم نمیده **  

 

خیلی شباست یه رهگذر به گریه هام نخندیده <> 

 

 می خوام تلافی نکنم حرمت دلو میشکنن **  

 

دارن به جرم سادگیم چوب حراجم می زنن <>  

 

تو این ولایت غریب دل مرده ها،عزیزترن ** 

 

 قحطی عشق عاشقاست دلای سنگی می خرن   

 

 

عشق...

 

عشق آلوچه نیست که بهش نمک بزنی،   

دختر همسایه نیست که بهش چشمک بزنی،  

 

غذا نیست که بهش ناخونک بزنی، 

 

 رفیق نیست که بهش کلک بزنی  

 

عشق مقدسه , باید جلوش زانو بزنی  

 

 

 

قطار

ما به هم دوروغ گفتیم: 

 

نه تو از گوپه قطار دست تکان دادی ! 

 

نه من در ایستگاه قطار منتظرت بودم؟... 

 

آن قطاری که تو را اورد مرا با خود برد................ 

 

 

 

بغض

می گریزم از خویش من شمعی در بادم

میسوزم در خود من پروانه وار به دور تو میچرخم

من طلوع  یه روز روشن را ندیده ام

من شروع یک غروب به تماشا نشسته ام همیشه

از باورم دور در این زمانه عاشقی

من هنوز کودکی شیرین زبان هستم

گریه ام میگیرد وقتی کسی بار رفتن میبندد

من میروم که نبینم کسی از پیشم میرود

من بغض یک اسمون ابریم

من کسی نیستم چون اگر بودم کسانی داشتم من بیکسم

شاید شقایق های زندگی من پژمرده شده اند

اگر این باشد من در همین نزدیکی

دفن خواهم شد........!



متین

ای کاش

کاش زندگی دنده عقب اشت.

کاش وقتی حرف هات به کسی بر میخورد بیمه ای بود که خسارت میداد.

کاش میشد وقتی کشش زندگی را نداشت دنده عوض کرد.

کاش میشد زندگی هم را با یه مدل بالاتر عوض کرد.

کاش زندگی هم زاپاس داشت.

گاهی زندگی اینقدر خشک میشود که تعویض روغن و گریس کاری هم جواب نمیدهد.

گاهی فشار زندگی به قدری هست که کمک های منو میشکنه...

نامردیه که پیچ و خم های زندگی هیچ تابلو راهنمایی نداره

هرکس همان گونه است که فکر می کند پس مراقب افکار خود باشید . ذهن همچون ساعتی


پیوسته درحال کار کردن است و باید هر روز با اندیشه های خوب آن را کوک کرد .


جی.پی.واسوانی


ای دریغا که همه مزرعه دلها را



 علف هرزه کین پوشانده ست
و همه مردم  شهر
     بانگ بر داشته اند
                           که چرا سیمان نیست
و کسی فکر نکرد
                که چرا ایمان نیست
و زمانی شده است
که به غیر از انسان
                      هیچ چیز ارزان نیست