خدایا میبینی این همه سیاهی رو
این همه تولد اشتباهی رو
تو این دنیا غصه آخر نداره
هر روزش سکوت بی بهاره
تو آسمون داشتن یه ستاره
آرزو نیست اینجا محاله
اینجا بارون همدم چشاته
بغض همیشه همراه صداته
زندگی میگذره یه حادثه ی تکراری
روزها و ثانیه هاش همه اجباری
دلم داره می گیره
انگار می خواد بمیره
ای خدایی که هستی تو این نزدیکی
نجات بده ما رو از این تاریکی